سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همچنان که خورشید و شب با یکدیگر جمع نمی شوند، خدا دوستی و دنیا دوستی با یکدیگر جمع نمی شوند . [امام علی علیه السلام]
شناسنامه مدیروبلاگ
 
محمد رضا[538]

خبر مایه

ابوبکر محمد بن زکریای رازی فیلسوف و عالم طبیعی و شیمی دان و پزشک بزرگ ایران عالم اسلامی و ملقب به جالینوس المسلمین از مفاخر مشاهیر جهان و یکی از نوابغ روزگار قدیم است. تولد او در اوایل شعبان سال 251 هجری در ری اتفاق افتاد و در همین شهر به تحصیلات خود در فلسفه و ریاضیات و نجوم و ادبیات پرداخت و بعید نیست که او به تحصیل علم کیمیا نیز در ایام جوانی توجه داشته است .

توجه و اشتغال وی به علم طب بعد از سنین جوانی و بنابر قول ابوریحان بیرونی پس از مطالعات و تجارب آن استاد در کیمیا جلب و عملی شده و نتیجه عارضه ای بوده که در چشم وی از تجارب کیمیاوی پدید آمده بود .

نوشته اند که رازی در سی سالگی به بغداد رفت و چون بر بیمارستان مقتدر عباسی گذر کرد به طب دلبستگی یافت و به تحصیل این علم پرداخت و چون در آن چیره دست شد، به ری بازگشت و به خدمت منصوربن اسحاق حاکم ری در آمد و سرپرست بیمارستان ری شد. بعدها به بغداد رفت و ریاست بیمارستان مقتدر را بر عهده گرفت و شهرت وی در بغداد به جایی رسید که سابقه نداشت.

محل و تاریخ وفات محمد رازی به درستی مشخص نیست ؛ بیرونی وفات او را در ماه شعبان سال 313 هجری نوشته و تعداد تالیف های وی را بیش از پنجاه و شش کتاب و رساله دانسته است.

از مهمترین آثار او یکی «الحاوی» است که به نظر برخی از «قانون» ابن سینا مهمتر است. این کتاب چند قرن مورد مطالعه ، مراجعه و بلکه تنها کتاب اصلی درسی طب به شمار می رفته است. الحاوی دائره المعارفی بوده که اکنون تمام آن در دست نیست.

محمد رازی این کتاب را به صورت یادداشتهای متعددی تهیه کرده بود و بعد از مرگ وی به دستور ابن عمید از روی یادداشتهای او کتاب را استنساخ و تنظیم کردند. مقدار زیادی از نتایج آزمایشها و مطالعات رازی در این کتاب جمع است.

اثر دیگر رازی «طب المنصوری»  است که به نام منصور بن اسحاق حاکم ری تالیف و تنظیم شده است. طب المنصوری و برخی از رساله های طبی دیگر محمد رازی به زبان لاتین ترجمه و چاپ شده و مورد استفاده اروپاییان بوده است.

کتاب «من لا یحضره الطبیب» اثر دیگر وی ، شامل دستورهای ساده برای معالجات گوناگون است.

در علم کیمیا باید رازی را سرآمد دانشمندان اسلامی دانست. از کارهای مهم او که متکی به آزمایشهای متعدد بوده، کشف جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) و الکل است.

محمد رازی کتابهای متعدد در کیمیا به رشته تحریر در آورده است که از آن جمله «کتاب الاکسیر» و «کتاب التدبیر» را باید نام برد. رازی در پایان عمر به سبب کثرت کار و  مطالعه نابینا شد.

این فیلسوف و پزشک نامی ایران علاوه بر علم وسیع کیمیا و طبابت ، در فلسفه نیز دارای تحقیقات عمیقی است که مورد توجه و اهمیت می باشد. از کتابها و آثار فلسفی او اکنون جز تعداد معدودی در دست نیست، ولی آنچه از فهرست بیرونی و سایر مآخذ بر می آید،  وی کتابهای متعدد در کلیات مسایل طبیعی و منطقیات و ما بعدالطبیعه داشته است که عبارتند از کتابهای: سمع الکیان الهیولی الصغیر و الهیولی الکبیر. (ابن ندیم: کتاب الهیولی المطلقه و للجسم محرکا من ذاته طبعا – فی العاده – المدخل الی المنطق – کتاب البرهان – کیفیه الاستدلال – العلم الالهی علی رای سقراط العلم الالهی الکبیر فی الفلسفه القدیمه – رساله در انتقاد اهل اعتزال – قصیده الهیه – الحاصل فی العلم الالهی – الشکوک علی ابرقلس – ردنامه فرفوریس به انابون المصری – النفس الصغیر – النفس الکبیر – الطب الروحانی -  فی السیره الفلسفیه – امارات الاقبال الدوله و چند رساله دیگر فلسفی که در رد بر مخالفان خود در مسئله قدم هیولی و لذت و معاد و ناقدان خود بر علم الهی .

کتاب دیگری نیز در رد نبوات و در نقض ادیان داشت به نام «فی النبوات» و شاید برای تکمیل اقوال خود در همین کتاب، کتاب معروف دیگر خود را به نام «حیل المتنبین» مشهور به «مخاریق الانبیاء » نگاشته بوده است.

محمد رازی علاوه بر تالیف های فلسفی، شروح و جوامعی هم از آثار متقدمین مانند ارسطو و افلاطون داشت. از افلاطون رساله طیماوس را شرح کرد و از ارسطو جوامعی در منطق چون جوامع قاطیقوریاس و انالوطیقا ترتیب داد و نیز کتابی در منطق به روش و با اصطلاحات متکلمین اسلام تدوین کرد.

رازی نه فقط در طب به تجربه دست می زد ، بلکه آزمایش را در کلیه مباحث علوم طبیعی ضروری می دانست. وی آزمایشهای شیمیایی خود را با چنان دقتی تشریح و توصیف کرده که امروزه هم هر شیمی دانی می تواند عیناً آن را مجددا آزمایش کند . رازی مواد شیمیایی را طبقه بندی کرد، در باب " وزن مخصوص "  تحقیقاتی به عمل آورد. وی نخستین کسی است که کلیه اشیای عالم را به سه طبقه حیوانات، نباتات، جامدات تقسیم کرده است.

مسعودی در کتاب التنبیه و الاشراف گفته است که: رازی در سال 310 هجری کتابی در سه مقاله راجع به فلسفه فیثاغوری نگاشت و بعید نیست این توجه به فلسفه فیثاغوری جدید نتیجه تعلم رازی نزد ابوزید بلخی بوده باشد که از شاگردان " کـَندی " و متوجه فلسفه فیثاغوری جدید بود.

اهمیت محمد رازی در فلسفه بیشتر از آن جهت است که او خلاف بسیاری از معاصران خود در فلسفه ، عقاید خاصی - غالباً مخالف با آراء ارسطو - داشته است.

محمد رازی در ما بعدالطبیعیه معتقد به وجود پنج قدیم بود یعنی خالق نفس کلی – نفس کلی – هیولی اولی- مکان مطلق یا خلاء – زمان مطلق یا دهر – چنانکه ابوریحان بیرونی هنگام نقل قول رازی در قدمت پنج چیز گفته است که: وی اعتقاد خویش را به قدماء خمسه از یونانیان گرفته، اما ظاهر امر آنست که محمد بن زکریای رازی در این باب از معتقدات فلسفی ایرانیان استفاده کرده است. ابن جحزم در کتابی که بر رد کتاب العلم الالهی محمد رازی نوشته بود این اعتقاد رازی را که به نظر او از مجوسان گرفته بود رد کرد.

اصول معتقدات رازی در اخلاق از همه جا بهتر در کتاب سیره الفلسفیه و کتاب الطب الروحانی آمده است. وی در اخلاق معتقد به زهد و ترک و انزوای از خلق  نیست. در آغاز رساله سیره الفلسفیه به کسانی که او را در معاشرت با خلق و تصرف در وجوه معاش سرزنش کرده اند تاخته و زندگی خویش را علی الخصوص با اعمال (پیشوای خود ) سقراط مقایسه کرده است که از روش کلبیون اعراض نموده و در حیات اجتماعی شرکت جسته و در عین آنکه در زندگی خصوصی طریق قناعت پیش گرفته بود از مواجهه با عامه و با ملوک و بیان حق با الفاظ روشن امتناعی نداشت. فرد باید از انهماک (کوشیدن در کاری) در شهوات دوری جوید و از هر چیز به مقداری که از آن چاره نیست یا به مقداری که جالب المی بیشتر از لذت حاصل از آن نباشد بهره برگیرد. مبنای اخلاق در فلسفه رازی بر اصل لذت و الم استوار است و او در این باب عقایدی خاص دارد. به عقیده رازی لذت امر وجودی نیست و عبارتست از بازگشت به حالت طبیعی بعد از خروج از آن و یا خلاص از الم.

در صورتی که در نظر ارسطو لذت امری وجودی است. ناصر خسرو قبادیانی گفته است:

«قول محمد زکریای آنست که گوید لذت چیزی نیست مگر راحت از رنج، و لذت نباشد مگر بر اثر رنج، و گوید چون لذت پیوسته شود رنج گردد.

من از این زندگی یک نهج آزرده شدم        قند اگر هست نخواهم که مکرر گذرد

(ایرج میرزا)

و گوید حالی که آن نه لذت و نه رنج است، آن طبیعت است و آن به حسن یافته نیست.»

محمد رازی خود در الطب الروحانی در باب لذت و الم بحث مفصلی دارد و علاوه بر این تالیفی ویژه به نام لذات عقیده خویش آورده است.


90/3/15::: 11:9 ع
نظر()
  

آدم

آدم (ع) یا ابوالبشر، خلیفة الله، صفی الله و معلم الاسماء، طبق نص کتاب مقدس و قرآن مجید ، نخستین انسانی است که خداوند از خاک آفریده است. آدم در اصل، کلمه ای است عبری به معنای خاکی یا سرخ رنگ.

در پیامبر بودن آدم بین مفسران و دین پژوهان بحث و اختلاف نظر است. در قرآن اشاره ای غیر صریح به پیامبری او هست ( آل عمران، 33). خداوند آدم را به خلیفگی خود آفریده است (بقره، 20) آدم و همسرش حوا به شادکامی در بهشت به سر می بردند، تا از امر الهی، به اغوای شیطان سرپیچی کردند و به طمع جاودانه شدن از میوه درخت ممنوعه خوردند و به امر الهی از بهشت رانده شدند (= هبوط)

حافظ این شاعر بلند آوازه ایرانی دراین زمینه چنین می گوید:

جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد ما را چگونه زیبد دعوی بی گناهی.


  

ابو علی سینا

شیخ الرئیس حجة الحق ، شرف الملک ، امام الحکماء ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن بن علی معروف به ابن سینا سال 370  در افشه یا خُرمیثـَن متولد شد .

پدرش اهل بلخ بود و  در دوره فرمانروایی نوح بن منصور، پادشاه سامانی، کارگزار روستای خرمیثن شد. مادرش، ستاره، از مردم اَفشَنه -  روستایی نزدیک خُرمیثَن -  بود. پس از چند سال، خانواده عبدالله به بخارا رفت . ابوعلی در آنجا به آموختن زبان عربی و قرآن و ادبیات پرداخت. منطق و مقدمات ریاضی را، درخانه، نزد ابوعدالله ناتلی آموخت، اما در علوم طبیعی و پزشکی استادی نداشت و از راه خود آموزی این دانش ها را فرا گرفت. پس از اندک زمانی، در پزشکی چنان شهرت یافت که پزشکان مشهور به شاگردی نزد او می آمدند .  وی در ده سالگی حافظ  قرآن کریم شد و نزد ابوعبدلله ناتلی منطق و هندسه و نجوم آموخت . هفده ساله بود که برای درمان بیماری نوح بن منصور دعوت شد و او را درمان کرد. به پاداش این خدمت اجازه یافت تا در کتابخانه سلطنتی به مطالعه بپردازد . بر اثر مطالعه کتابهای کم نظیری که در این کتابخانه بود به آگاهیهای تازه ای در زمینه پزشکی و فلسفه دست یافت.

ابن سینا دردوران کودکی و نوجوانی در خانه شاهد بحث ها و گفتگوهای پدر و برادر بزرگش در زمینه موضوعات اعتقادی، مذهبی و فلسفی بود. ابوعبید جوزجانی، یکی از شاگردان و نزدیکان او، در زندگینامه ابن سینا، از زبان او می نویسد: " پدرم به دعوت یکی از داعیان اسماعیلیه به آن مذهب گروید. برادرم نیز این مذهب را پذیرفته بود. من بیشتر وقتها به بحث هایی که میان آنها در می گرفت گوش می دادم. آنچه آنها می گفتند درک می کردم، ولی دل من بر آن قرار نمی گرفت، هر چند که مرا نیز به آن کیش می خواندند . شاید یکی از عواملی که ابن سینا را به پژوهش درباره عقیده ها و اندیشه های گوناگون فلسفی و علمی علاقه مند کرد همین شیوه تربیت او در دوره خردسالی بود.

ابن سینا در بیست و دو سالگی پدرش را از دست داد. در این هنگام، بر اثر ضعف دولت سامانی ، بخارا دچار آشفتگی شده بود. ابن سینا از بخارا به خوارزم رفت. خوارزم در آن زمان مرکز دانشمندان وپژوهشگران بود و امیران آن سرزمین که از خاندان مأمونیان بودند، دانشمندان را گرامی  می داشتند. ابن سینا نیز از بزرگداشت و توجه آنها برخوردار شد و مدتی به آسایش خاطر در آنجا به کار و پژوهش پرداخت. اما خوارزم، پس از چندی ، به تصرف محمود غزنوی در آمد و دانشمندان از آنجا پراکنده شدند. بعضی از آنها به دعوت محمود به غزنه، پایتخت غزنویان، رفتند. ابن سینا که با خشونت محمود در سیاست و مذهب مخالف بود، دعوت او را نپذیرفت و از بیم جان از خوارزم گریخت. پس از اقامت کوتاهی در چند شهر، به جرجان رفت. نوشتن کتاب " قانون " را دراین شهر آغاز کرد. یک سال بعد، از آنجا به ری و قزوین و سپس نزد شمس الدوله دیلمی، فرمانروای همدان، رفت. بیماری قولنج شمس الدوله را درمان کرد و وزارت او را پذیرفت. ابن سینا در همین دوره، که سرگرم کارهای سیاسی و اداری بود، به نوشتن کتاب " شفا "  پرداخت. پس از مرگ شمس الدوله، جانشین او ، ابن سینا را چهار ماه زندانی کرد. ابن سینا در زندان رساله ای عرفانی، به نام " حَی بن یَقظان " ، و کتابی در پزشکی، به نام " قولنج " ، و چند رساله دیگر نوشت. پس از رهایی از زندان، چندی گوشه گیر و نیمه پنهان در خانه دوستانش زندگی کرد. سپس، پنهانی همراه شاگردش، ابوعبید جوزجانی، و برادر خود به اصفهان رفت. دراصفهان با استقبال علاءالدوله کاکویه، فرمانروای اصفهان، رو به رو شد و چهارده سال دراین شهر در آرامش زندگی کرد. دراین سال ها کتاب های ناتمام خود را به پایان رساند و کتاب های تازه ای در زمینه فلسفه، ریاضی و موسیقی نوشت . در حمله مسعود غزنوی به اصفهان، برای برانداختن فرمانروایی علاءالدوله، خانه ابوعلی  تاراج شد و بعضی از نوشته های او از میان رفت. اما ابن سینا تا پایان عمر در دستگاه علاءالدوله باقی ماند و سرانجام در سال 428 سفری که با علاءالدوله به همدان می رفت، در راه بیمار شد و در پنجاه و هشت سالگی در گذشت و آرامگاه وی در همان جا برپا گردید  .

زندگینامه ابن سینا، نوشته ابوعبید جوزجانی، دردست است. بخشی از این زندگینامه از زبان ابوعلی سینا بازگو شده است و بخشی از آن خاطرات جوزجانی درباره اوست.

ابن سینا نخستین فیلسوف در ایران و جهان اسلام است که کتابهای منظم و کاملی درباره فلسفه نوشته است. دو فیلسوف بزرگ یونانی، ارسطو و فلوطین، و فارابی، فیلسوف بزرگ ایرانی، در شکل دادن به فلسفه ابن سینا تاثیر بسیار داشته اند ابن سینا، بیش از همه، از فلسفه ارسطو بهره گرفته است ؛ او اندیشه های فلسفی ارسطو و پیروان این فیلسوف یونانی را در کتاب " شفا "  گرد آورد. ارسطو معتقد بود که به یاری عقل و استدلال می توان به حقیقت دست یافت. ابن سینا نیز در فلسفه خود از همین روش پیروی کرد. با این همه، او در فلسفه دیدگاهی نو داشت که تا اندازه ای با فلسفه ارسطو متفاوت بود. ابن سینا فیلسوفی بود دارای استقلال فکر. تأثیر اندیشه های فلسفی یونان در او چنان نبود که او را بازگو کننده ساده این عقیده ها بشناسیم. ابن سینا به الهیات اسلامی توجه داشت و کوشش کرد تا اندیشه های اسلامی را در فلسفه خود وارد کند. در ان زمان، ابن سینا، درباره پیدایش جهان، با دو اندیشه فلسفی و دینی روبه رو بود: یکی آن که جهان ، آغاز زمانی ندارد، دیگر آن که جهان سرآغازی داشته است و خداوند در زمان معینی آن را از نیستی به هستی آورده است. ابن سینا در برابر این دو عقیده ، اندیشه ای نو بیان داشت. او گفت که جهان درآغاز از وجود خداوند صادر شده است. اوگفت که نمی توان تصور کرد که آفرینش جهان از لحاظ زمانی با خداوند فاصله داشته باشد. با این همه، گروهی او را به سبب بیان این عقیده" کافر" خواندند.

آثار بزرگ فلسفی ابن سینا کتاب های " شفا " ، " نجات " ، " دانشنامه علایی " ، و " اشارات "  است، ولی در میان آنها کتاب " شفا "  بیش از همه شهرت یافته است. این کتاب دارای چهار بخش ( منطق، طبیعیات، ریاضیات، والهیات ) است و تأثیری فراوان در فکر فیلسوفان ایران و جهان اسلام داشته است. ترجمه شفا به زبان لاتینی نیز در اندیشه گروهی از فیلسوفان اروپا دارای اثری عمیق بر جای گذاشته است .

ابن سینا، در پایان زندگی، به تالیف کتابهایی پرداخت که نشانه دست یافتن او به اندیشه ای نو در فلسفه بوده است. یکی از این کتابها " حکمة المشرقیه "  است. از این کتاب تنها دیباچه و بخش منطق آن در دست است و بخش اصلی، که شامل تفسیر این فلسفه بود، از میان رفته است.

زندگی ناآرام، کارهای سیاسی و توجه اساسی به فلسفه سبب شد که ابن سینا کمتر به درمان بیماران و کار عملی در پزشکی بپردازد. با این همه، در کتاب " قانون " ، هنگام بحث درباره یک بیماری یا به کار بردن دارو، از تجربه های شخصی خود نمونه های فراوان آورده است. او اکتشافها و روشهایی نو در دانش پزشکی داشته است که در این کتاب و دیگر رساله های پزشکی او باقی است. ابن سینا برای برخی از بیماریهای جسمانی علتهای روانی یافت و با روشی نو به درمان آنها پرداخت.

ابن سینا

کتاب " قانون "  جوهر همه دانش پزشکی تا زمان ابن سیناست . در این کتاب درباره تشریح اعضای بدن انسان، جراحتها پس از عمل جراحی، و نیز درباره طبقه بندی داروها و شیوه استفاده از آنها به تفصیل سخن به میان آمده است. قانون یکی از پر ارزشترین کتاب های پزشکی جهان بوده است. ترجمه این کتاب به زبان های اروپایی مدت شش قرن کتاب درسی رشته پزشکی دانشگاههای اروپا بود. " قانون "  از نخستین کتابهایی است که پس از اختراع چاپ در اروپا انتشار یافت  ابن سینا دراروپا به آویکنا و آویسنا شهرت داشته است.

ابن سینا درعلوم طبیعی، فیزیک، شیمی، ستاره شناسی، ریاضیات و موسیقی نیز استاد بود. او علوم طبیعی و ریاضی را جزئی از فلسفه ی دانست. براساس اندیشه های فلسفی خود، حرکت، نیرو، خلاء، نور و حرارت را توضیح داد. در گفتگوی مشهورش با ابوریحان بیرونی ، وجود خلاء، و تبدیل فلزها به یکدیگر را غیر ممکن دانست.

رساله های مهم او درباره علوم طبیعی و ریاضی ، همراه با رساله های او در منطق و الهیات، درکتاب " شفا " آمده است. ابن سینا پاره ای از ابزارها و شیوه های رصد کردن را اصلاح کرد و خود به رصد کردن ستارگان پرداخت. او در بخش ریاضیات کتاب " شفا "  و آثار دیگر خود، به طور دقیق و مفصل، درباره موسیقی بحث کرده است . همچنین ابن سینا نظریه های علمی فارابی را درباره موسیقی کامل کرد.

ابن سینا نخستین دانشمندی است که در ایران پس از اسلام به آموزش و پرورش کودکان توجه داشت. او در کتاب قانون و شفا و رساله تدابیرالمنازل در این باره سخن گفته و یاد آور شده است که در تربیت کودکان توجه به ایمان، اخلاق، تندرستی، سواد ، هنر و پیشه ، بسیار ضروری است.

یکی از استعدادهای شگرف دیگر ابن سینا ، استادی او در فن نویسندگی بود. نوشته های او را بیش از 130 کتاب و رساله دانسته اند که نام بیشتر آنها را شاگردش، ابوعبید جوزجانی ، در زندگینامه او آورده است. بیشتر آثار مهم ابوعلی سینا، به زبان فارسی نوشته شده است که مهمتر از همه  ، " دانشنامه علایی "  است.

" دانشنامه علایی " نخستین کتاب فلسفی به زبان فارسی و دارای پنج بخش است: منطق، طبیعیات، هیئت، موسیقی، و الهیات. او ، در این کتاب، برای بعضی از اصطلاح های علمی و فلسفی، که در آن زمان به زبان عربی بود، برابرهای فارسی آورده است، مانند چیزی به جای کمیت، چه چیزی به جای ماهیت، گویا به جای ناطق، پهلو به جای ضلع، و سه سو به جای مثلث، ابن سینا به نوشتن همه کتاب توفیق نیافت. پس از مرگ او، ابوعبید جوزجانی بخش هیئت و موسیقی را از روی نوشته های عربی او به فارسی برگرداند و کتاب را بر اساس طرح ابوعلی سینا به پایان رساند . از نوشته های دیگر او به زبان فارسی ، رساله نَبضِیّه یا رساله رگ شناسی است.

ابن سینا شعر نیز می سرود. او به جز قصیده هایش ، که دارای مایه های فلسفی و عرفانی هستند، دو منظومه درباره منطق و پزشکی سروده است. منظومه پزشکی او بسیار شهرت یافت و از قرن سیزدهم تا هفدهم میلادی چند بار به زبان لاتینی ترجمه شد.

ابن سینا نه تنها در زمان خود، بلکه دردوره های بعد نیز در میان مردم شهرت بسیار داشته است. به همین سبب داستان ها و افسانه های بسیاری درباره کودکی، کار و هوشمندی او به وجود آمده است. در برخی ازاین افسانه ها او حکیمی است که زندگی می بخشد، خردمندی است که همه چیز می داند، و هوشمندی است که از رازهای پنهان باخبراست.

نمونه ای از نوشته های فارسی ابوعلی سینا

"... باید مَر خادمان مجلس وی را کتابی تصنیف کنم به پارسی دری که اندر وی اصل ها و نکته های پنج علم از علمای حکمت پیشینگان گردآورم، به غایت مختصری: یکی علم منطق که وی علم ترازوست، و دوم علم طبیعیات که علم آن چیزهاست که به حس بشاید دید و اندر جنبش و گردشند، و سوم علم هیئت و نهادعالم و حال و صورت و جنبش آسمانها و ستارگان ، چنانکه باز نموده اند...، چهارم علم موسیقی و باز نمودن سبب ساز و ناسازی آوازها ونهادن لحنها، و پنجم علم آنچه بیرون از طبیعت است..."


90/3/15::: 11:9 ع
نظر()
  

گاندی

گاندی موهندس ( مهاتما) ، رهبر و پیشوای سیاسی و اخلاقی هند در سال 1869 در خانواده ای متوسط از طبقه بازرگانان متولد شد . پدرش نخست وزیر حکومت محلی و مادرش بانویی متدین بود و همین سجیه در اخلاق فرزندش اثر فراوان داشت . او تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش شروع کرد و سپس همراه خانواده خود به راجکوت رفته و در آنجا به ادامه تحصیل پرداخت .

پس از درگذشت پدر ، مادر متعصبش را راضی نمود که برای تحصیل حقوق ، به لندن برود و مادر پس از گرفتن قول از فرزند مبنی براینکه هرگز به زن ، شراب و گوشت دست نزند ، با رفتن او موافقت کرد .

ماههای اول اقامت در آن شهر ، تغییرات بزرگی در اخلاق و روحیه وی به وجود آورد ، چنانکه به آموختن ویولون ، آیین سخنوری و...  پرداخت ، سپس به دنبال آشنایی  با طرفداران گیاه خواری و مخصوصاً آشنایی با دو برادر متصوف ، روشی ساده در پیش گرفت و می کوشید هر چه بیشتر زندگی را ساده و ارزان بگذراند . وی به هنگام اقامت در لندن ، آثار بزرگ دینی خود را به زبان انگلیسی خواند و آنگاه به مطالعه دیگر ادیان ، به خصوص اسلام و مسیحیت پرداخت .  فصل مربوط به پیغمبر اسلام ، از کتاب " نور آسیا " تالیف ادوین آرنولد ، اثر عمیقی در وی گذارد و همین که قرائت انجیل را به پایان رسانید ، تحولات بزرگ اخلاقی وی شروع شد .

گاندی پس از فوت مادرش به آفریقای جنوبی رفت و در طول اقامت در آنجا ، چند بار از طرف مأموران دولتی و غیر دولتی مضروب شده  و به زندان افتاد . گاندی پس از سه سال اقامت در آفریقای جنوبی و مسافرت به نقاط مختلف آن ، به هندوستان بازگشت و برآن شد که ملت هند را از بی عدالتیهایی که نسبت به هموطنانشان در آفریقای جنوبی می شود آگاه سازد . چند جزوه انتشار داد که یکی از آنها سبب شد به هنگام بازگشت مجدد به آفریقا مورد شتم و لعن اروپاییان قرار گیرد .

وی تصمیم گرفت در سراسر کشور هند به وسیله قطار درجه سه مسافرت کند ، تا هم با روحیه مردم و وضع زندگی ایشان در نواحی مختلف آشنا شود و هم طی مسافرتهای طولانی ،  از نزدیک ببیند که طبقه سوم چگونه زندگی می کنند ، به چه چیز احتیاج دارند و چه عواملی برای پیشرفت ایشان لازم است .

وی برای تربیت نفس خویش ، تلاش فراوان داشت . نخستین تصمیم او ، به اصطلاح هندی " تجردی درعین تأهل" است . تصمیم دوم وی " عدم تملک" است ؛ این تصمیم با اهدای همه دارایی خود ، حتی جواهر زنش ، به کنگره هندوان مقیم آفریقای جنوبی آغاز گردید . گاندی به هم میهنان خود می گفت : " در راه راستی مبارزه کنید ، ولی هرگز به اعمال زور و تشدد نپردازید تا موفق شوید . "

وی در مدت 29 سال ، وضع کلی سیاست هند را تغییر داد ولی خود تغییری نکرد و بر اصول اخلاقی خویش پایبند بود . او با مشاهده علاقه عمومی مردم برای آزادی و استقلال ، در هر موعظه ای که می کرد یا در مقالاتی که هر دو هفته با نام خویش ، موسوم به " هند جوان " و " نوجوان "
می نوشت ، مردم را به آرامش تشویق می کرد . مهاتما برای رفع اختلافات پیروان ادیان مختلف به خصوص هندو  و مسلمان همت گماشت و بر علیه استعمار مبارزه  کرد . او دائما  از شهرهای مختلف دیدار می کرد و اغلب پیاده به شهرها می رفت.

در نهایت ، دشمنان وجود چنین مرد انقلابی را تحمل نکرده و نقشه مرگ او را طراحی نمودند . اولین بار یک بمب دستی به طرف اطاقی که گاندی در آن نشسته بود، پرتاب شد ولی به وی اصابت نکرد . اما روز بعد در 30 ژانویه 1948 ساعت و نه نیم  صبح  ، هنگامیکه از عبادتگاه " بیرلاهاوس" خارج می شد تا برای اجرای فریضه دینی به خانقه برود ، یک هندوی متعصب به نام " رامینات" به او نزدیک شد و در حالیکه تظاهر به ادای احترام ب می کرد به وسیله طپانچه کوچک خودکار ، سه تیر به سمت قلب وی شلیک نمود . گاندی که روزهای آخر بیش از پیش ضعیف وشده بود بر زمین افتاد و پس از ادای دو کلمه " هه رام" ( خداوندا) در گذشت .

تالیفات گاندی

وی تالیفات بسیاری دارد ، از آن جمله است : تجربیات من با راستی ، صد درصد ساخت هند ، وحدت جماعت و فرق ، برنامه خلاقه ، خاطرات دهلی ، کلید بهداشت ، عدم تشدد در صلح و جنگ ، کفّ نفس ، بانوان و ظلم اجتماعی که به ایشان روا می شود و...


  

دهخدا

دهخدا ، غروب روز دوشنبه 7 اسفند ماه 1334 شمسی در گذشت . ده روز بعد فریدون مشیری در مجله روشنفکر راجع به آخرین ساعت حیات دهخدا نوشت:

دهخدا با صورت متورم وچشمان برآمده ، دو زانو نشسته بود. بیماری و خستگی ِ چهل و هشت سال کار، او را از پای درآورده بود. سنگینی چهل و هشت سال مطالعه ، تحقیق و جستجو ، شانه های ناتوان او را خرد می کرد. هزاران جلد کتاب ، که در مدت چهل و هشت سال با او سخن گفته و گفت وگو کرده بودند ، اینک همه خاموش نشسته و استاد پیر را تماشا می کردند.

در این هنگام ، دکتر محمد معین و سید جعفر شهیدی ، همکاران صمیمی و مهربان او به عیادتش آمدند.

دهخدا در همان حال گفت : پوست بر استخوان ترنجیده.

لحظاتی چند به سکوت گذشت. استاد پیر هر چند لحظه یکبار به حالت اغماء فرو می رفت و باز به حال عادی برمی گشت . در یکی از این لحظات ، لبان دهخدا سکوت سنگین را شکست و گفت:« که مپرس»

باز چند لحظه سکوت برقرار شد و دهخدا مجدداً گفت:« که مپرس».

در این موقع آقای دکتر معین پرسید:« منظورتان شعر حافظ است؟»

دهخدا جواب داد:« بله»

دکتر معین گفت:« مایل هستید برایتان بخوانم ؟»

دهخدا گفت:« بله»

آنگاه دکتر معین دیوان حافظ را برداشت و چنین خواند:

درد عشقی کشیده ام که مپرس     زهرهجری چشیده ام که مپرس

گشته ام درجهان و آخر کار     دلبری برگزیده ام که مپرس

آنچنان در هوای خاک درش     می رود آب دیده ام که مپرس

من به گوش خود ازدهانش دوش      سخنانی شنیده ام که مپرس

سوی من لب چه می گزی که مگوی  لب لعلی گزیده ام که مپرس

بی تو درکلبه گدایی خویش  رنجهائی کشیده ام که مپرس

همچو حافظ غریب در ره عشق         به  مقامی رسیده ام که مپرس

از آن لحظه به بعد ، دهخدا به حالت اغماء فرو رفت و روز بعد جان سپرد.


90/3/15::: 11:9 ع
نظر()
  

خرس قطبی

خرس قطبی فقط در قطب شمال زندگی می کند و بیشتر عمرش را روی یخهای شناور می گذراند. این حیوان بزرگترین جانور گوشتخوار خشکی و بزرگترین عضو خانواده خرسهاست و با سرمای اقیانوس منجمد شمالی به خوبی سازگار شده است. این حیوان بین 4 تا 8 سالگی بالغ و آماده تولید مثل می شود و هر بار یک تا سه توله به دنیا می آورد و 25 تا 30 سال عمر می کند.

غذای خرس را بیشتر ، خوکهای دریایی تشکیل می دهند. اما گاهی پستانداران دیگر، تخم پرندگان، لاشه های افتاده بر ساحل و سبزیها را نیز می خورد. بویایی خرس قطبی بسیار قوی است به طوری که می تواند بوی لاشه نهنگ یا خوک مرده را از 30 کیلومتری احساس کند.

رنگ خرس قطبی ، سفید شیری است و بینی و دهان و چشمانش سیاه است. در یک روز آفتابی با یک دوربین معمولی از فاصله 10 کیلومتری می توان بینی او را دید و اگر او را در جایی غیر از قطب نگهداری کنند، رنگ موهایش کم کم خاکستری می شود.

خرس قطبی

خرس قطبی نرِ بالغ حدود 260 سانتیمتر قد و 450 کیلوگرم وزن، و ماده آن حدود دو متر قد و 250 کیلوگرم وزن دارد. جالب این است که توله ی او هنگام تولد چندان بزرگتر از یک موش صحرایی نیست و فقط حدود نیم کیلوگرم وزن دارد. توله های خرس قطبی دندان ندارند و پوستشان بدون مو است و به مراقبت مداوم مادرشان نیازمندند. آنها پس از سه ماه که برای نخستین بار از لانه شان بیرون می آیند حدود 13 کیلوگرم وزن پیدا کرده اند. شیر خرس قطبی 9 برابر از شیر گاو چرب تر است و سبب رشد سریع توله ها می شود.

خرس قطبی شناگر ماهری است و می تواند با سرعت 10 کیلومتر در ساعت شنا کند. موهای میان تهی خرس قطبی او را در شنا کردن و همین طور در برابر سرمای قطب کمک می کند. خرس قطبی در شکار خوک آبی مهارت خاصی دارد. او می گردد و سوراخی را که خوک برای رفتن به داخل آب روی یخ ایجاد کرده پیدا می کند و بعد با حوصله منتظر می ماند تا خوک برای نفس کشیدن به سوراخ برگردد . در این موقع به راحتی او را شکار می کند. لازم به ذکر است که بومیان قطب شمال از پوست و گوشت خرس قطبی استفاده می کنند.


  

آیا تا به حال فکر کرده اید چرا یک شبانه روز 24 ساعت است و بیست ساعت نیست ؟ یا چرا یک شبانه روز را 16 قسمت نکرده اند ؟

در قدیم راهبه های مصری مسئول اعلام وقت شبانه روز بودند . آنها زمان را در طول روز با اندازه  گیری سایه خورشید تعیین می کردند، در شب وقتی نور خورشید نبود، اوقات را با نگاه کردن به آسمان ، موقعیت ستاره ها و بالا آمدن آنها از خط افق تعیین می کردند.

پس از گذشت مدت زمانی مصریان به فکر افتادند تا زمان یک شبانه روز را به گونه ای تقسیم کنند . آنها طول روز خود را 10 ساعت در نظر گرفتند ؛ یک ساعت برای طلوع آقتاب و یک ساعت هم برای غروب خورشید منظور کردند ، یعنی یک روز 12ساعت شد . چون زمان شب و روز را با هم برابر در نظر می گرفتند ، یک شبانه روز اختراع کردند ، در حال حاضر نیز همه از آن تبعیت می کنند . مصریها و رومیهای قدیم ، شبانه روزشان را از نیمه شب آغاز می کردند ؛ همان طور که ما نیز هم اکنون نیمه شب را شروع روز قرا ر می دهیم . اما بابلیها و یونانیها روز را با طلوع خورشید شروع می کردند . یهودیان قدیمی هم آغاز شبانه روز را غروب خورشید در نظر می گرفتند .


  
انفجار هسته ای

بمب اتمی سلاحی است که نیروی آن از انرژی اتمی و بر اثر شکاف هسته (فیسیون ) اتمهای پلوتونیوم یا اورانیوم ایجاد می شود .

در فرآیند شکافت هسته ای ، اتمهای ناپایدار شکافته و به اتمهای سبکتر تبدیل می شوند .

نخستین بمب از این نوع ، در سال 1945 م در ایالات نیو مکزیکو در ایالات متحده آمریکا آزمایش شد . این بمب ، انفجاری با قدرت 19 کیلو تن ایجاد کرد ( یک کیلو تن برابر است با انرژی اتمی آزاد شده 190 تن ماده منفجره تی . ان . تی ) انفجار بمب اتمی موج بسیار نیرومند پرتوهای شدید نورانی ، تشعشعات نفوذ کننده اشعه گاما و نوترونها و پخش شدن مواد رادیو اکتیو را همراه دارد . انفجار بمب اتمی چندین هزار میلیارد کالری حرارت را در چند میلیونیوم ثانیه ایجاد می کند .

این دمای چند میلیون درجه ای با فشار بسیار زیاد تا فاصله 1200 متری از مرکز انفجار به افراد بدون پوشش حفاظتی صدمه می زند و سبب مرگ و بیماری انسان و جانوران می شود . همچنین زمین ، هوا آب و همه چیز را به مواد رادیو اکتیو آلوده می کند .


  

هزار پا

دانشمندانی که دانسته یا ندانسته اسم این جانور را هزار پا گذاشته اند ، خواسته اند با ما شوخی کنند . چون هیچ هزار پایی وجود ندارد که هزار پا داشته باشد . به طور متوسط هر هزار پا حدود 100 جفت پا دارد . که البته بعضی ها بیشتر از 100 جفت وعده ای کمتر از 30 جفت پا دارند .

هزارپایان جزء قدیمی ترین موجودات این کره خاکی هستند .  هزار پاها از تخم بیرون می آیند ، بعضی از گونه های آنان با پاهای کامل و بعضی با تعداد اندکی پا به دنیا می آیند که هر چند وقت یکبار چند جفت پا اضافه می کنند تا به بلوغ کامل برسند .

پاهای زیاد هزار پا هنگام پنهان شدن او زیر سنگ ها و صخره ها هنگام روز برایش مشکل درست می کند . برعکس ظاهر ترسناک آنها ، نباید از آنها زیاد ترسید ، چون مقدار سمی که در شاخک های آنها وجود دارد ، فقط برای کشتن یک پرنده کافی است و نمی تواند آسیب جدی به انسان وارد کند.


  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >